Zoroasters Eviga Hymner, den Rationella och Tankfulla Profeten från Det Forntida Iran
سرودهاي جاودانه زرتشت پيامبر خرد گرا و اندیشمند ايران باستان
Mänskligheten är djupt skyldig visa och kunniga individer. De största tjänsterna till mänskligheten har utförts av forskare och vetenskapsmän. De har lämnat obestridliga avtryck på människors liv, både materiellt och andligt. En sådan gestalt var en läkare och filosof som föddes i det gudomliga landet Iran minst 1 000 år före Jesu Kristi födelse och 1 600 år före Muhammeds (frid vare med honom) födelse. Hans namn var Asho Zoroaster, eller Zoroaster den Rene, vilket betyder “Gyllene Ljus.” Zoroaster kan betraktas som den mest bildade sändebudet från Skaparen vad gäller materiella vetenskaper, vilket är varför han inte bara påverkade andliga övertygelser utan också djupt präglade iraniernas liv.
Samhället i Iran på den tiden bestod av nomadiska ökenvandrare som ständigt var på resande fot. Denna livsstil hindrade kulturella framsteg och civilisation från att slå rot. Deras liv var beroende av jakt, och det nomadiska livet medförde sina egna utmaningar. För att hantera hot som attacker från vilda djur bar de alltid vapen. Ibland tvingades de råna andra stammar för att mätta sina magar. Detta levnadssätt institutionaliserade våld hos dem och höll dem borta från kultur och civilisation.
Prästerna och klerkerna främjade en polyteistisk religion där naturkrafter som solen, månen, vatten osv. dyrkades. De lurade folket för att utnyttja dem ekonomiskt. Genom att ingjuta fabricerade övertygelser i de naiva massorna tvingade prästerna dem att offra värdefulla ägodelar – till och med konstnärliga sådana – som offer till gudarna för att blidka deras förmodade vrede. De fattiga människorna offrade till och med sin boskap, vilket var ett sätt för prästerna att stilla sin egen hunger. Boskap som kor och får försåg inte bara mjölk utan var också avgörande för att plöja åkrar och transportera varor. De religiösa ritualerna för att dyrka dessa gudar var tidskrävande och betungande, ofta åtföljda av överdrivet drickande.
- Ahura Mazdas existens och enhet
- Asho Zoroasters profetskap
- Människors frälsning genom att följa goda tankar, goda ord och goda gärningar
- Själens odödlighet
- Belöning för goda gärningar och straff för onda gärningar i båda världarna
- Uppståndelsens dag
- Friheten att välja mellan den goda och onda vägen
En av de orättvisa etiketterna som sätts på zoroastrismens anhängare är att de felaktigt kallas “eldsdyrkare.” Anledningen är att zoroastrier vänder sig mot elden när de dyrkar Gud, precis som den stenbyggda Kaaban är muslimernas böneriktning. Kan man då kalla muslimer för “stendyrkare”? Självklart inte.
- Elden är nyttig och spelar en roll i de flesta aspekter av livet.
- Elden är ädel och stiger alltid uppåt.
- På grund av sin värme dödar elden alla bakterier, vilket gör den ren och renande.
سرودهاي جاودانه زرتشت پيامبر خرد گرا و اندیشمند ايران باستان
زندگي نامه:
بشريت مديون انسانهاي دانا و دانشمند است. بزرگترين خدمات را دانشمندان به بشر كرده اند. آنان چه از نظر مادي چه از نظر معنوي اثرات غيرقابل انكاري را بر زندگي انسانها گذاشته اند. يكي از اين دانشمندان پزشك و فيلسوفي بود كه دست كم بيش از 1000 سال قبل از تولد مسيح و 1600 سال قبل از تولد محمد (ص)، در سرزمين اهورايي ايران زاده شد، به نام اشو زرتشت يا زرتشت پاك كه به معناي روشنايي زرين است. زرتشت را مي توان با سوادترين فرستاده آفریدگار از نظر علوم مادي دانست، به همين دليل است كه علاوه بر تاثير بر اعتقادات معنوي اثر شگرفي نيز بر زندگي ايرانيان گذاشت. در آن زمان و در آن بخش از ايران كه اين بزرگمرد آنجا زاده شد دو اشكال اساسي وجود داشت در روش زندگي و دين:
اشكال اجتماعي جامعه آن روز ايران اين بود كه آنان صحرا گرد بودند و دائم در سفر. اين روش زندگي فرصت پيشرفت فرهنگ و متمدن شدن را از مردم گرفته بود. زيرا زندگي آنان از را شكار اداره مي شد، بيابانگردي نيز مشكلات خاص خود را داشت و بيابانگردان براي مبارزه با مشكلات از جمله حمله حيوانات وحشي مجبور بودند هميشه سلاح همراه خود داشته باشند. بعلاوه گاه ناچار بودند براي سير كردن شكم خود به ساير قبايل دستبرد بزنند. اين روش خشونت را در زندگي آنان نهادينه كرده و آنان را از فرهنگ و تمدن به دور مي داشت.
اشكال ديني اين بود كه روحانيون و كاهنان مذهب چندخدايي را كه در آن نيروهاي طبيعي مانند خورشيد وماه و آب و… مورد پرستش قرار مي گرفت تبليغ و ترويج مي كردند. آنان با فريب دادن مردم آنها سركيسه مي كردند. روحانيون با اعتقادسازي براي مردم ساده لوح آنان را وادار مي كردند تا دارايي هاي گاه ارزشمند حتا هنري خود را به عنوان نذر براي خدايان به روحانيون بدهند تا از عصبانيت خدايان در امان بمانند. مردم بيچاره چارپايان خود را نيز نذر خدايان مي كردند و اين روشي بود براي سير كردن شكم كاهنان دين قديم. چارپاياني مانند گاو و گوسفند كه نه تنها مردم را با شير خود تغذيه مي كردند بلكه در كشت و زرع نيز مي توانست يراي شخم زدن زمينها يا حمل بارهامورد بهره برداري قرار گيرد. مراسم مذهبي پرستش خدايان نيز بسيار وقت گير و مشكل بود كه همراه با باده گساري بود.
زرتشت همزمان در جبهه مي جنگيد هم تلاش كرد كه روش زندگي مردم را تغيير داده و آنانرا به اسكان و شكل دادن شهرها تشويق مي كرد و هم آنان را نسبت به غلط بودن اعتقاداتشان آگاه مي ساخت. او گفت اي مردم پرستش خدايان چندگانه را كنار بگذاريد. آفريدگار اين جهان يكي است و او اهورا مزدا است. اهورا مزدا در لغت به معناي هستي بخش داناست، كه فردوسي بزرگ او را با نام خداوند جان و خرد مي خواند. او سعي كرد تا مردم را از دغل كار بودن كاهنان ديني آگاه سازد و به مردم مي گفت خدايي كه من مي شناسم و اهورا مزدا نام دارد نيازي به نذر و نياز ندارد، چارپايان و دارايي هاي خود را براي خود نگهداريد آنان را به كاهنان و روحانيون ندهيد، چارپايان سودرساني مانند گاو را قرباني نكنيد. همانگونه كه انتتظار مي رفت و در هر جامعه اي نيز اتفاق مي افتد در مقابل اين تغيير اعتقادات ايستادگي شد و دو گروه به مقابله با زرتشت برخاستند. عده زيادي ناآگاهانه و عده كمي آگاهانه. مردم عادي بدليل اعتاقاداتي كه براي آنها ساخته شده بود و ترس از اينكه مبادا روگرداني از پرستش خدايان و نذري ندان براي آنها، خدايان را عصباني كرده و بلاهايي بر سر آنان نازل كند كه ترسيدن مردم از دين و عصبانيت خدايان توسط كاهنان و روحانيون در زندگي آنها نهادينه شده بود. عده كمي نيز كه همان كاهنان و حكمرانان بودند آگاهانه با زرتشت به مخالفت برخاستند. آري آموزش هاي زرتشت و بيداري ملت نان آنانرا كه دستشان در يك كاسه بود آجر كرده و آنان را كسب كار باز مي داشت، كسب و كاري كه جز با ناآگاه نگه داشتن مردم و ترساندن مردم از دين و خدايان پنداري ساخت دست ذهن باهوش ولي فرصت طلب و سودجوي كاهنان امكان پذير نبود. از ديگر خلاقيت هاي زرتشت اين بود كه انجام مراسم مذهبي پرستش خدا را تغيير داده و به مراسم ساده بدل نمود. البته آنچان كه در تمام اديان مشاهده مي شود با مرگ آوردنده دين، آن دين توسط افرادي كه خود را كارشناس دين معرفي كرده و از اين راه ارتزاق مي كنند به بيراهه مي رود تا جاييكه گاه در مسيري خلاف جهت اوليه قرار مي گيرد. در دين زرتشت ميز همين اتفاق افتاد و در زمان ساسانيان كتابي به نام ونديداد نوشته شد كه حاوي روش هاي بسيار سخت و وقت گير در پرستش اهورامزداست. البته استفاده از اين كتاب در بين زرتشتيان ايران كنارگذاشته شده.
آري زرتشت را مي توان پايه گذار تمدن و شهرنشني در ايران ناميد. اسكان و يك جا نشيني باعث مي شد تا خصوصيات خشن از زندگي انسان دور گردد و روح افراد لطيف تر شده و به انسانيت نزديكتر گردند. با اسكان و پرداختن به كشاورزي، مردم اطمينان بيشتر به تامين غذاي خود داشتند و راه نيز براي كسب علم و دانش كه لازمه ترقي و پيشرفت بود هموار مي گرديد.
در باره زندگاني زرتشت مانند هر فرد بزرگ ديگري افسانه هايي ساخته اند ولي او يك فرد عادي بود مانند ساير افراد روي اين كره خاكي و مانند همه ما از پدر و مادري متولد شد و يك زندگاني عادي داشت. اين يكي از اشكالات بشر است كه نمي خواهد قبول كند كه بزرگان افرادي عادي بوده اند كه با تلاش و پشتكار خود بزرگ شده اند و هميشه سعي مي شود تا بزرگان را به غلط به نيروهاي ماوراي طبيعي و خارقالعاده مسلح كنند. او از سن هفت تا پانزده سالگي به يادگيري علم طبابت پرداخت. در جنگي كه در گرفت به ميدان رفت ابتدا جنگيد ولي سپس دست از جنگكشيده و به مداواي مجروحان پرداخت تابه جاي زخم زدن زخم ها را التيام بخشد. زرتشت در 30 سالگي با احساس مسئوليت قلبي و دروني كه با آن خدا را شناخته بود به راهنمايي مردم برخاست كه اصطلاحا گفته ميشود به پيامبري مبعوث شد.
اطلاعات بدست آمده در رابطه با زندگي زرتشت از كتاب گاتهاست كه بخشي از اوستا است كه گفته مي شود سروده خود زرتشت است. او تلاش بسيار نمود تا در اعتقادات و روش زندگي مردم اصلاحاتي انجام دهد. گفته مي شود او جان خود و خانواده اش را در خطر ديده و مجبور به مهاجرت گرديد. آنگونه كه در گاتها آمده او به دربار شاه بلخ كه در آن زمان ويشتاسب نام داشت رفته و دين و تفكرات خود را به وي عرضه كرد. ويشتاسب نيز دين و تفكرات زرتشت را پذيرفت. با ازدواج جاماسب وزير كاردان ويشتاسب با دختر زرتشت زمينه براي انتشار انديشه هاي زرتشت در جامعه فراهم گرديد. زرتشت در سن 77 سالگي هنگامي كه در آتشكده مشغول عبادت اهورامزدا بود كشته شد. عده اي را عقيده بر اين است كه مزار شريف در افغانستان كه بنابر اعتقادات محلي آرامگاه علي (ع) امام اول شيعان است، محل خاكسپاري زرتشت است. زيرا هم آرامگاه علي (ع) در نجف است و هم انتساب مكانهاي مقدس و آرامگاه اشخاص بزرگ قبل از اسلام به ائئمه و پيامبران يهود كه در قرآن از آنها به نيكي يادشده روشي بوده براي حفظ آنان از خطر تازيان يا
برخي از هموطنان جاهل متعصب.
دين زرتشت اصل دارد كه عبارتند از:
1. هستي و يكتايي اهورا مزدا
2. پيامبري اشوزرتشت
3. رستگاري انسانها در پيروي از انديشه، گفتار و كردار نيك
4. جاوداني روان
5. پاداش كارهاي نيك و كيفر كارهاي بد در هر دو جهان
6. روز رستاخيز
7. آزادي گزينش راه نيك و بد
كتاب ديني زرتشتيان اوستا است. اوستا شامل پنج بخش است كه عبارتند از يسنا، ويسپرد، زند، پازند، خرده اوستا و نديداد.
باارزش ترين بخش اوستا گاتها مي باشد. تفاوت گاتها و كتب ساير اديان در اين است كه ساير اديان كتب ديني خود را كلام خداوند مي دانند ولي در دين زرتشت گاتها را سروده خود زرتشت مي دانند. رزتشت در همه جا مي گويد: من راه اشويي و پاكي را كه موجب رستگاري شماست به شما نشان مي دهم، اندسشه نيك، گفتار نيك و كردار نيك موجب بهروزي شما خواهد بود. آنچه را كه من مي گويم با خرد خود بسنجيد و اگر گفتار مرا با خرد خود سازگار دانستيد از من پيروي كنيد.
يكي از كلماتي كه در گاتها بسيار بكار رفته خرد است. زرتشت همه جا از پيروان خود مي خواهد كه آنچه را مي شنوند در ترازوي خرد خود قرار دهند، با خرد، فهم، دانش و شعور خود آنرا بسنجند و در صورتي آنرا بپذيرند كه عاقلانه بوده و با خرد همخواني داشته باشد. گاتها پيروي كوركورانه را از هر كس كه باشد مردود مي داند. در گاتها هرآنچه كه غير منطقي است غير قابل قبول معرفي مي گردد.
بر اساس دستورات زرتشت انسان همكار خداوند در سازندگي جهان است و زرتشتيان بايد براي خدمت به همه مردم جهان آماده باشند. يكي از سروده هاي زرتشت كه در نمازهاي روزانه آنان خوانده مي شود چنين است: اي اهورامزدا مرا ياري فرما كه در سازندگي جهان و شادي جهانيان كوشا باشم.
يكي ديگر از تفاوتهاي دين زرتشت و ساير اديان اين است معجزه و انجام كارهاي خارق العاده نه انجام مي شود و نه قابل قبول است. زرتشت نه خود معجزه اي داشت و نه به معجزه اعتقاد.
از تفاوتهاي ديگر دين زرتشت با ساير اديان در اين است كه ترك دنيا و موهبتهاي مادي آن مردود است. بر اساس دستورات زرتشت موهبتهاي مادي دنيا را اهورامزدا آفريده تا انسان از آتها لذت ببرد. در اين دين رياضت كشيدن و روزه گرفتن مردود است.
در اين دين به كشت و كار و سازندگي تاكيد فراوان شده است. برترين انسانها كساني هستند كه بتوانند محصول بيشتري توليد كنند و جامعه را ثروتمند كنند، چون جامعه ثروتمندتر قوي تر است و توانايي بيشتري براي مقابله با دشمنان دارد.
آتش:
يكي از ماركها و برچسب هاي ناشايستي كه به پيروان دين زرتشت زده مي شود اين است كه آنان را به دروغ آتش پرست مي نامند. دليل آن نيز اين است كه زرتشتيان رو به آتش خدا را عبادت مي كنند و همانطوريكه خانه سنگي كعبه قبله گاه مسلمانان است، آتش نيز قبله زرتشتيان است. پس آيا مي توان مسلمانان را سنگ پرست ناميد. البته خير.
آتش و آتشكده دو خصوصيت مادي و معنوي دارد. بطور حتم خصوصيت مادي آن از اهميت بيشتري برخوردار بوده. همانكونه كه مي دانيم آتش در زندگي ما نقش بسيار مهمي به عهده دارد و در صورت عدم وجود آن زندگي فلج خواهد شد. نمونه بارز آن استفاده از آتش در تهيه غذاست. در گذشته هاي دور با توجه به عدم اختراع كبريت، در هر شهري آتشكده اي برپا مي شده. هر كس مي خواسته آتش روشن كند مقداري از آتش آتشكده را به خانه مي برده و با آن آتش روشن مي كرده. دولت نيز موظف بوده تا اين آتش هميشه روشن نگه دارد. همانگونه كه پرستار از بيمار خود پرستاري مي كند در ايران باستان نيز افرادي بوده اند كه وظيفه پرستاري از آتش و جلوگيري از خاموش شدن آنرا به عهده داشته اند. پس ايرانيان پرستار آتش بوده اند نه آتش پرست. با توجه به اينكه آتشكده ها مكاني عمومي و هميشه روشن و گرم بودند مكان اجتماعات مردم بود. مردم در آنجا جمع مي شده و علاوه بر شور و مشورت عبادت خداي يگانه يا همان اهورا مزدا را نيز انجام مي داده اند. اينكه عده اي مي گويند با تولد حضرت محمد (ص) آتش آتشكده فارس خاموش شد به هيچ وجه پذيرفته نيست چون در آن آتشكده خدايي پرستش مي شد كه محمد(ص) 40 سال بعد به اعراب معرفيش نمود.
براي آتش سه خصوصيت معنوي ارائه مي كنند:
1. آتش سودرسان است و در اكثر جنبه هاي زندگي نقش دارد.
2. آتش سربلند است و هميشه رو به بالاحركت مي كند.
3. آتش بدليل گرماي آن همه ميكروبها را مي كشد پس پاك و پاك كننده است.
بر اساس آموزشهاي زرتشت سه فرشته به نامهاي سروش، رشن و مهر وظيفه ثبت اعمال و گفتارهاي انسان و همچنين قضاوت در مورد اعمال و گفتار انسان را در مقايسه با كردار و گفتار راستين به عهده دارند.
در دين اسلام پلي وجود دارد به نام پل سراط كه رستگاران به راحتي از آن مي گذرند ولي بدكرداران را به جهنم مي فرستد. در دين زرتشت نام اين پل جينوت (Jinvat) است.
در زمان كنوني يكي از مهمترين دل مشغولي هاي بشر حفظ محيط زيست است. در دين زرتشت به حفاظت از محيط زيست تاكيد فراواني شده است. آب، خاك، هوا و آتش عناصري هستندع7ت كه بدليل اهميت آنها در زندگي بشر از سوي دين زرتشت به عنوان عناصر مقدس نامگذاري شده شده اند و پيروان دين را از آلودن آتها بر حذر داشته اند.
از نظر همخواني با متن حقوق بشر دين زرتشت نسبت به ساير دين ها در رده بالاتري قرار دارد. كورش بزرگ كه بر اساس نظر علامه طباطبايي در سوره كهف قرآن كريم از او به نيكي ياد شده بر اساس تعليمات همين دين بود كه نخستين فرمان جهاني حقوق بشر را كه اكنون در موزه بريتانيا نگهدري مي شود صادر نمود. در اين دين حقوق زن و مرد با هم برابر است. دختر و پسر هر دو در سن پانزده سالگي به بلوغ مي رسند. در اين دين ويرانگري، عدم توليد، تقليد و منفي نگري اهريمني است ولي توليد، آفرينندگي، خلاقيت و مثبت انديشي اهورايي است.
يكي از بزرگترين گناهان در دين زرتشت دروغگويي است. در اين دين جبري وجود ندارد و هركس با اعمال خود سرنوشت خويش را رقم مي زند.
بر اساس آموزشهاي زرتشت اهورامزدا خشم نمي كند، انتقام نمي گيرد و ويران نمي كند. اهورا مزدا فقط آفريننده خوبي هاست و بدي ها در صورت نبود خوبي ها آشكار مي شوند.
در اين دين خوبي ها و بدي ها با هم دائم در جنگند و در نهايت خوبي بر بدي پيروز خواهد شد.
بر اساس تعليمات اين دين دست بردن به شمشير و اتكا به زور براي گسترش دين مردود است زيرا دين نوعي انديشه است و انديشه را بايد با گفتگو و تبليغ آموخت نه شمشير.
زرتشت فلسفه اي بسيار قوي ارائه نمود. نويسندگان كلاسيك يونان، فيثاغورث را كه قبل از افلاطون مي زيسته، شاگرد مكتب زرتشت مي دانستند.
Humanity owes a great debt to wise and knowledgeable individuals. The greatest services to mankind have been rendered by scholars and scientists. They have left undeniable impacts on human life, both materially and spiritually. One such figure was a physician and philosopher born in the divine land of Iran at least 1,000 years before the birth of Jesus Christ and 1,600 years before the birth of Muhammad (PBUH). His name was Asho Zoroaster, or Zoroaster the Pure, meaning “Golden Light.” Zoroaster can be regarded as the most educated emissary of the Creator in terms of material sciences, which is why he not only influenced spiritual beliefs but also profoundly shaped the lives of Iranians.
The society in Iran back then consisted of nomadic desert-dwellers constantly on the move. This lifestyle prevented cultural progress and civilization from taking root. Their lives depended on hunting, and the nomadic existence came with its own challenges. To cope with threats like wild animal attacks, they always carried weapons. At times, they were forced to raid other tribes to feed themselves. This way of life ingrained violence in them and kept them distant from culture and civilization.
The priests and clerics promoted a polytheistic religion in which natural forces like the sun, moon, water, etc., were worshipped. They deceived people to exploit them financially. By instilling fabricated beliefs in the naive masses, the priests compelled them to offer valuable possessions—even artistic ones—as offerings to the gods to appease their supposed wrath. The poor people even sacrificed their livestock, a means for the priests to satisfy their own hunger. Livestock like cows and sheep not only provided milk but were also vital for plowing fields and transporting goods. The religious rituals of worshipping these gods were time-consuming and burdensome, often accompanied by excessive drinking.
- The existence and oneness of Ahura Mazda
- The prophethood of Asho Zoroaster
- The salvation of humanity through following good thoughts, good words, and good deeds
- The immortality of the soul
- Reward for good deeds and punishment for bad deeds in both worlds
- The Day of Resurrection
- The freedom to choose between the path of good and evil
One of the unjust labels attached to followers of Zoroastrianism is that they are falsely called “fire worshippers.” The reason is that Zoroastrians face fire while worshipping God, just as the stone house of the Kaaba is the qibla (direction of prayer) for Muslims. So, can Muslims be called “stone worshippers”? Of course not.
- Fire is beneficial and plays a role in most aspects of life.
- Fire is noble and always rises upward.
- Due to its heat, fire kills all germs, making it pure and purifying.